معنی شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن, معنی شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن, معنی alsت omcbj، cb abj، rwmc mcxdbj، urdkkاjbj mcalsتj، mا kاjbj، bc kاjbj, معنی اصطلاح شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن, معادل شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن, شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن چی میشه؟, شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن یعنی چی؟, شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن synonym, شکست خوردن، رد شدن، قصور ورزیدن، عقیمماندن ورشکستن، وا ماندن، در ماندن definition,